جدول جو
جدول جو

معنی خمیده قامت - جستجوی لغت در جدول جو

خمیده قامت
(خَ دَ / دِ مَ)
خمیده. مقابل مستقیم القامه. مقابل مستوی القامه. (یادداشت بخط مؤلف) :
چنگ خمیده قامت می خواندت بعشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
خمیده قامت
اسم قوز، گوژ، گوژپشت
متضاد: راست قامت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ / کِ دَ / دِ مَ)
بلندبالا. درازاندام. کشیده قد. بلندقد. بلندقامت. رشیق. کشیده اندام. (یادداشت مؤلف) :
کشیده قامت و گل روی و مشکبوی وی است
خلیده بینی و چمچاخ و گنده فوز منم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشیده قامت
تصویر کشیده قامت
کشیده بالا بلند بالا دراز بالا دراز قامت
فرهنگ لغت هوشیار